طراحی وب سایت چگونه یک مقاله را در نشریه ای ایرانی چاپ کنیم؟ - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس عقل، پس از ایمان به خداوند ـ عزّوجلّ ـ، دوستی با مردم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

چگونه یک مقاله را در نشریه ای ایرانی چاپ کنیم؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/8/23 11:15 صبح


بعضی از دوستان بنده را کچل نمودند از بس این سوال را می‌پرسند. بفرمایید این هم جواب.

از همین اول بگویم خدمتتان که اوایل و پیش از این که آدم معتبری بشوید، چاپ مقاله در ایران، کار حضرت فیل است؛ یعنی که اگر حوصله‌ی پیگیری ندارید یا به غرورتان بر می‌خورد که بیست تا مقاله نوشته‌اید ولی هیچ کدام از هیچ نشریه‌ای پذیرش نگرفته‌اند و می‌افتید به فحش و فحش‌کاری، دوستانه از شما خواهش می‌کنم دور این کار را خیط بکشید و بروید دنبال یک کار آبرومند. نه اعصاب و روان خودتان را خراب بکنید و نه تن مرده‌ها و زنده‌ها‌ی ارزیاب‌ها و مسئولان نشریات را  در گور یا در خانه‌شان بلرزانید. این از این.

 

اما چند توصیه که ضریب موفقیت شما را بالا می‌برد:

 
1. تا جایی که می‌توانید برای خودتان اعتبار علمی دست و پا کنید. این کار از نان شب هم بالاتر است. این مسئله چیزی شبیه کسب اعتبار در بازار است.


چند راه برای کسب هر چه بیشتر اعتبار علمی.

•    گرفتن مدرک. هر چه بالاتر، بهتر.


•    ارتباط با ده نفر اول مطرح ایران در زمینه‌ای که می‌خواهید مقاله بنویسید. این ارتباط می‌توانی حضوری باشد، تلفنی باشد، ایملیلی باشد، پیامکی باشد یا از هر طریق دیگری. مکانش هم بسته به شرایط شما می‌تواند متفاوت باشد، جاهایی که طرف سخنرانی یا کنفرانس دارد، سر کلاس‌هایش، دفتر کارش و حتی استخر و جکوزی. (سونای بخار توصیه نمی‌شود چون صورت شما در آنجا قابل تشخیص نیست). شیوه‌ی ارتباط هم می‌تواند برنامه‌ریزی و هماهنگ شده باشد یا همین جوری.

این را هم بگویم که از بزرگی نام و اعتبار آنها هم نترسید از این که تحویلتان نگیرند؛ چون این آدم‌ها مثل من و تو آدم هستند و تشنه‌ی محبت و احترام و آموختن و آموزاندن و حتی ستایش و ستایشگر.

تو این وسط اگر اهل اصفهان هستید گاهی گز را فراموش نکنید، اگر اهل اردبیل، عسل را، اگر اهل دزفول، پرتقال را، اگر اهل کرمان، پسته را، اگر اهل قم، سوهان را و... خودتان که واردید. فقط بگویم این کارها را خالصانه انجام بدهید و تابلوبازی در نیاورید.

چنین ارتباطاتی از چند جهت خوب است: آدم یک چیزهایی یاد می‌گیرد، با زمینه‌های پژوهشی آشنا می‌شود، این استادان غالبا همان ارزیاب‌های نشریات هستند و می‌دانید که رد کردن مقاله‌ی یک دوست کار بسیار سختی است، حداقلش این است که به شما اشتباهاتتان را گوشزد می‌کند و از شما می‌خواهد اصلاحش کنید تا بتواند برای شما کاری بکند، گاهی می‌توانید در نوشتن مقاله‌ای به او کمک کنید و به صورت مشترک چاپ بشود و می‌دانید چقدر خوب است که نام شما در کنار یک همچین آدمی بیاید، گاهی ممکن است شما را به نشریه‌ای معرفی کند تا به شما مقاله‌ای سفارش بدهند یا حتی مقاله‌ی شما را بخواند و خوشش بیاید و خودش آن را به نشریه‌ای سفارش کند و...

لازم به گفتن نیست که شما هم باید به لحاظ علمی قوی باشید یا قوی بکنید تا قابلیت و لیاقت و جنم را در شما ببینند و گرنه کل گزهای اصفهان و... را هم ببرید فایده‌ای ندارد؛ چون در این صورت اعتبار علمی خودش زیر سوال می‌رود. الا اینکه دامادش شوید یا عروسش که این دیگر قضیه‌اش فرق می‌کند؛ چون در این حالت حتی ممکن است خودش مقاله‌ای بنویسد و به اسم شما چاپ کند! بگذریم.


2. تا می‌‌توانید در جشنواره‌ها و همایش‌های مرتبط با رشته و موضوعات مورد علاقه‌تان شرکت کنید و مقاله بدهید. چون این جور جاها در واقع خودشان در را به روی مقاله‌های شما باز کرده‌اند و با زبان حال دارند می‌گویند بیا بغل عمو. گذشته از این که با این کار کم کم نام شما این طرف و آن طرف شنیده می‌شود و وجاهت علمی پیدا می‌کنید.

3. نشریات مرتبط با موضوع مورد علاقه‌تان شناسایی کنید و شرایط مقالات مورد نظر آنها را (که معمولا در صفحه‌های آغازین نشریه می‌نویسند) بخوانید و طبق شیوه‌نامه‌ی آنها مقاله‌تان را تنظیم کنید و بفرستید. همچنین به نوع نشریه‌ی آنها که آیا علمی-پژوهشی است یا علمی – ترویجی یا ... است توجه کنید تا از همان اول بتوانید تشخیص بدهید مقاله‌ی شما به درد آنها می‌خورد یا نه.

4. اگر از من می‌شنوید، چنانچه برایتان میسور بود و در صورتی که آدم جذابی و خوش صحبتی هستید،
مقاله‌ی خود را قشنگ صفحه‌آرایی کنید (نه بزک. اشتباه نشود) پرینت تمیزی بگیرید، در کاور ساده ولی وزینی بگذارید و زحمت بکشید بروید دفتر نشریه و سراغ  مدیر مسئول را بگیرید، اگر نبود سردبیر همین طور تا آبدارچی. بعد سلام کنید و مقاله را تحویل بدهید. (اگر هم خواستید می‌توانید بگویید من را محمدرضا آتشین صدف فرستاده!) این راه را من ترجیح می‌دهم نسبت به فرستادن از طریق ایمیل یا بدتر از همه دورنگار؛ زیرا از طریق حضوری شما و آنها با هم آشنا می‌شوید و رفیق می‌شوید و اگر هم مقاله‌تان رد شد، لااقل یک چایی خورده‌اید و دلتان خیلی نمی‌سوزد. بعدا هم اگر خواستید از سرنوشت مقاله مطلع شوید، حضوری بروید یا تلفن بزنید. البته این روش کلیت ندارد خودتان باید تشخیص بدهید که حضوری بروید یا غیرحضوری کدام بهتر است یا از روشی ترکیبی استفاده کنید و...


تا یادم نرفته عرض کنم که خودتان را هم خیلی مشتاق به چاپ مقاله‌تان نشان ندهید چون ممکن است فکر کنند، آدم غرض و مرضی دارد و... که در این صورت نتیجه‌ی عکس می‌گیرید. عادی رفتار کنید و حتی بدنیست کمی خودزنی کنید؛ مثلا بگویید یه مقاله نوشتم گفتم شاید به درد نشریه‌ی شما بخورد. آوردم اگر صلاح دانستید چاپ بشود و گرنه به سطل آشغال روانه‌اش کنم. (البته می‌دانم که گفتن چنین کلماتی چقدر برای آدم سخت است، خودم کشیده‌ام ولی چاره‌ چیست؟ مگر نه حضرت یوسف (ع) اول افتاد چاه تا بعدا عزیز مصر شد)


5. قلمتان را قوی کنید لااقل درست‌نویسی را یاد بگیرید یا دست‌کم مقاله‌تان بدهید دست ویراستار.


6. مقاله و انواع آن و ساختار و روش نوشتن آن را بشناسید. کتاب "البته واضح و مبرهن است که..." نوشته‌ی دکتر ضیاء موحد را بخوانید و گرنه بدبخت می‌شوید. گفته باشم.


7. و بالاخره توصیه‌ی آخر این که برای این که مقاله‌تان پدیرش شود، قبلش باید یک مقاله بنویسید و گرنه شما به آنها حق بدهید، چه چیزی را باید پذیرش کنند.

یادآوری: اگر این توصیه‌ها به دردتان خورد و باعث شد بعدا به جایی برسید، مروت داشته باشید و نویسنده را فراموش نکنید. به قول جناب حافظ


معاشران ز حریف شبانه یاد آرید / حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید

چو در میان مراد آورید دست امید/ ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید

تو مقاله‌ها و مصاحبه‌ها و... اسمی هم از ما ببرید و رضایت بدهید ما هم دوزار کاسب شویم و گرنه شیرم را حلالتان نمی‌کنم. (خوابگزاران شیر را به علم تعبیر می‌کنند).


بروید ببینم چی کار می‌کنید.





کلمات کلیدی : مقاله، ایرانی، چگونه، نشریه